حواله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. حوالهدادن، برات کردن ۲. واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن ۳. پاس دادن، فرستادن ۴. پرتاب کردن
اروندفرهنگ مترادف و متضاد۱. حیله، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. جادو، چشمبندی، سحر ۳. حسرت، غبطه ۴. تند، جلد، چالاک، فرز ۵. جاه، حشمت، شکوه، شوکت