38 مدخل
اندرون، باطن، تو، در، درون، وارد ≠ خارج
اندرونی، داخله، درونی ≠ بیرونی، خارجی
حاصل، درآمد، سود، عایدی، مداخل ≠ خرج، هزینه
جرحوتعدیل، مداخله
درطی، درظرف، درهنگام
دخل، رزق، عایدی، مداخل، مدخل ≠ هزینه
داخل دریکدیگر، درهم، آمیخته
تو، داخل، در، درون
۱. خارجشدن ≠ داخل شدن ۲. دمیدن، روییدن، سرزدن، سبز شدن