درنگفرهنگ مترادف و متضاد۱. ایست، توقف، سکون، مکث، وقفه ۲. فرصت، مهلت ۳. تامل، تانی ۴. تاخیر، دیرکرد، مطال
تعلل ورزیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درنگ کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، طفره رفتن، اهمال کردن ۲. بهانه آوردن، بهانهجستن، عذرتراشی کردن
مماطله کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. درنگ کردن، تاخیر کردن، معطل کردن، دفعالوقت کردن ۲. اهمال ورزیدن، سهلانگاری کردن، مسامحه کردن
سستی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اهمال کردن، اهمال ورزیدن، تعلل کردن، کوتاهی کردن، تنبلی کردن، کاهلی کردن ۲. درنگ کردن، مسامحه کردن