بار دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بر دادن، ثمردادن، میوه دادن ۲. کود دادن ۳. اجازه شرفیابیدادن، اجازه ورود دادن، اذن دخول دادن ≠ باریافتن
تکهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پاره، جزء، خرده، قسمت، قطعه، لخت ۲. خرد، ریزه ۳. لقمه ۴. تیکه، لعبت، زن زیبا ۵. چیز جالب ۶. باب دندان ۷. نصیب، قسمت
طلاق گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. جدا شدن، مطلقه شدن ≠ طلاق دادن ۲. ازدواج کردن ۳. فسخ عقد کردن (از سوی زن) ≠ عقد بستن، عقد کردن
تکلمفرهنگ مترادف و متضاد۱. اختلاط، حرف، صحبت، گپ، گفتار، گفتگو، مکالمه ۲. سخنگفتن، گپ زن، گفتگو کردن، مکالمه کردن ≠ استماع، گوش دادن