خندانفرهنگ مترادف و متضاد۱. بشاش، خندهرو، خوشرو، خندهناک، شاد، شادان، شادمان، گشادهرو، متبسم، مسرور، مشعوف ≠ گریان، گرفته ۲. شکفته، شکوفا ≠ نشکفنه
بر کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خارج کردن، درآوردن ۲. کشیدن ۳. سر دادن، برآوردن ۴. بالا بردن ۵. ترقی دادن، بلندمرتبه گردانیدن، ارتقا مقام دادن ۶. برگرفتن، کنار زدن ۷. برافراشتن، بلند کردن ۸
تحمل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برتافتن، تاب آوردن، طاقت آوردن ۲. بردباری کردن، شکیبا بودن ۳. تن در دادن، کشیدن، متحمل شدن، خم به ابرو نیاوردن ۴. تسامحنشان دادن، تساهل کردن
مدفرهنگ مترادف و متضاد۱. بالا آمدن (سطح آبدریا) ≠ جزر ۲. اطاله، بسط، تطویل، درازا، کشش ۳. کشیدن، بسط دادن
برآوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اجابت کردن، استجابت کردن، روا کردن، عملی ساختن ۲. پذیرفتن، قبول کردن ۳. بالا بردن، برافراختن، برافراشتن، بلند کردن ۴. پروردن، پرورش دادن ۵. استخراج کردن، بیر
خوردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکل، بلعیدن، تغذیه کردن، تناول کردن، صرف کردن، میل کردن ۲. جویدن ۳. آشامیدن، نوش کردن، نوشیدن ۴. تحلیل بردن ۵. برباد دادن، تلف کردن، نابود کردن، هدر دادن ۶.