متعاقبفرهنگ مترادف و متضاد۱. دنبال، دنباله، عقب ۲. درپی، درتعقیب، پیرو ۳. پشتسرهم، پیدرپی، متوالی، بهدنبالهم
بازماندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ازکار ماندن، جداماندن، دنبال افتادن، عقب افتادن، عقبماندن، واپس ماندن ۲. ایستادن، توقف کردن، متوقف شدن ۳. خسته شدن، کوفته شدن ۴. بهجا گذاشتن، به جای ماندن، پ