8 مدخل
دمرو، وارونه
۱. دمبریدن، دنباله چیزیرا قطع کردن، مرخم کردن ۲. حذف، حذف آخرواژه
۱. کوتاهشده ۲. دمبریده
استنشاق، تنفس، دمبرآوردن
۱. بلاعقب، بلاعقبه، بیاولاد، مقطوعالنسل ۲. ناتمام، ناقص ۳. دمبریده
به پشت خوابیده، به پشتدراز کشیده، ستان، طاقواز ≠ دمر