بطشفرهنگ مترادف و متضاد۱. سختگیری ≠ آسانگیری، تساهل ۲. حمله ۳. باس ۴. سخت گرفتن ≠ آسان گرفتن ۵. خشم، قهر ۶. دوانیدن، دواندن ۷. راندن
توسلفرهنگ مترادف و متضاد۱. آویزش، اعتصام، تشبث، تمسک، دستاویز ۲. دست به دامانشدن، متوسل شدن، دستاویز گرفتن
سست شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. ضعیفشدن، ناتوان گشتن، بیرمق شدن، کمزور شدن ۲. درماندن، واماندن، از کار افتادن ۳. دلسردشدن، مایوس شدن، نومید شدن ۴. مردد شدن، تردید داشتن ۵. کاهلی کردن، تنبلی
متحیر شدنفرهنگ مترادف و متضادحیران شدن، حیرتزده شدن، مبهوت شدن، متعجب شدن، درماندن، فرو ماندن، سرگشتهشدن، حیران ماندن