دلگیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. دلمرده، غمین، متالم، محزون، مکدر، ملول، ناراحت ۲. تاریک، تیره، غمانگیز، غمبار، گرفته ≠ دلباز
منعقد شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسته شدن ۲. دلمه شدن ۳. سفت شدن ۴. برگزار شدن، برپا داشتن، تشکیل شدن، ترتیبیافتن