27 مدخل
ارشاد، رهنمایی، رهنمود، رهنمون، هدایت
مداخله، میانجیگری، وساطت
۱. شیوه، عشوه، غمزه، غنج، کرشمه، ناز ۲. اخمناز، نازوادا
۱. واسطه ۲. امانتفروش، سمسار
حاکیبودن، دلالت کردن، اشارت داشتن، خبر دادن
تاثیر داشتن، دخالت داشتن، تاثیرگذار بودن
تربیت، دلالت، راهنمایی، رهنمونی، هدایت ≠ اضلال
ارشاد، دلالت، رهبری، رهنمونی، رهنمون، هدایت
ارشاد، دلالت، راهنمونی، راهنمایی، هدی ≠ اضلال