معنی دفع | واژه یاب

جست‌وجوی دقیق

اخراج، پسزدن، پیشگیری، جلوگیری، دور کردن، راندن، رد، رفع، مدافعه، ممانعت، وازدن ≠ جذب

بار، پاس، کرت، مرتبه، مرحله، مره، نوبت، وهله

۱. ادعا، خواست، میل ۲. آهنگ، اراده، قصد ۳. انگیزه، سبب، علت، موجب

جلوگیری، دفع

۱. دفع، طرد ۲. راس، سر ۳. بنیان، پایه، شالوده ۴. بیبرگوبار، لخت ۵. سایل، گدا ۶. تکدی، سوال، گدایی ۷. استوار، پایدار، محکم ۸. ویرانسازی ۹. هموارسازی

بار، دفعه، مرتبه

بار، دفعه، لحظه، مرتبه، مرحله، مورد، نوبت

۱. تبعید، دفع، طرد، ۲. انفصال، پاکسازی، خلع، عزل، منفصل ۳. تخلیه ≠ ادخال