دشوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بغرنج، دشخوار، سخت، شاق، صعب، غامض، متعسر، مشکل، معضل، مغلق ۲. ثقیل، دشوار، ناگوار ۳. حاد، شدید، وخیم ≠ آسان، سهل
مکافاتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بادافره، عقوبت، جزا، کیفر ۲. پاداش، تلافی، پاداشدهی، مزد ۳. گرفتاری، دردسر، وضع دشوار ۴. سختی، زحمت
مخمصهفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشکال، دردسر، قید، سختی، دشواری، گرفتاری، گیرودار، مخاطره ۲. گرسنگی ۳. رنج، زحمت ۴. بدبختی، غم بزرگ
رنجفرهنگ مترادف و متضادآزار، اضطراب، الم، اندوه، بلا، تعب، داء، درد، دشواری، زجر، زحمت، سختی، عذاب، غم، کد، گرفتاری، محنت، مرارت، مشقت، مصیبت، ملال، نکبت
سختیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزار، اشکال، بلا، تعب، تعسر، تندی، تنگی، ثقل، خشونت، دشواری، رنج، زجر، زحمت، سختی، شدت، صعوبت، صلابت، ضراء، عذاب، عسرت، عنت، غلظت، فشار، گرفتاری، محکمی، محنت
دشوارفرهنگ مترادف و متضاد۱. بغرنج، دشخوار، سخت، شاق، صعب، غامض، متعسر، مشکل، معضل، مغلق ۲. ثقیل، دشوار، ناگوار ۳. حاد، شدید، وخیم ≠ آسان، سهل