تمسخر کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دست انداختن، دست گرفتن ۲. بهمسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن ≠ تحسین کردن
تمسخرفرهنگ مترادف و متضاد۱. استهزا، تیبا، ریشخند، فسوس، لودگی، مسخره ۲. ریشخند کردن، مسخره کردن، دست انداختن ۳. شوخی، لودگی
تحصیل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اکتساب کردن، به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن ۲. درآوردن، عایدی داشتن، مداخلداشتن، درآمد داشتن ۳. دانش اندوختن، درسخواندن ۴. سواد آموختن، سواددار شدن