6 مدخل
۱. آییننامه، بخشنامه ۲. نسخه
بازوبند، دستوانه
آییننامهها، دستورالعملها، ضوابط، قوانین
حکم، دستور، دستورالعمل، متحدالمال، تصویبنامه
دختران ≠ ابنا
ازعهده برآمدن، توانایی داشتن، درتوان داشتن، قدرت داشتن، یارستن