307 مدخل
۱. ید ۲. ارتباط، تبانی، رابطه ۳. تسلط، قدرت
مخدوش ≠ سالم
۱. سربند، طیلسان، عصابه، عمامه، مندیل، ۲. دستمال
آخوند، شیخ، معمم
پایکوبی، رقاصی، رقص، وشت
بند، بندیخانه، حبس، زندان، سجن، محبس، هلفدونی
دستخوش
دستبرنجن، دستبند، دستیاره
دستاویز کردن، دستاویز قرار دادن، مستمسک قرار دادن
دسته، فوج، گروه
دستوار، عصا