در حال، فورحالی شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
تن در دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
سنگاندازفرهنگ مترادف و متضاد۱. سنگافکن، کلوخانداز ۲. محل پرتاب سنگ(در دژها و قلعهها) ۳. سنگرس (مسافت) ۴. مانعتراش ۵. جشن آخر ماه شعبان