در حال، فورحالی شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. فهمیدن، دریافتن، درک کردن، آگاه گشتن، ملتفت شدن، متوجه شدن، ۲. مزین شدن، آراسته شدن
تن در دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
حاملفرهنگ مترادف و متضاد۱. آورنده ≠ فرستنده، گیرنده ۲. برنده، حملکننده ≠ گیرنده ۳. باردار، آبستن ≠ نازا، سترون، عقیم ۴. بردار ۵. دربردارنده، حاوی ۶. پنج خط افقیموازی در نتنویسی