درویشفرهنگ مترادف و متضاد۱. رهرو، سالک، صوفی، عارف، قلندر ۲. بیچیز، بینوا، تهیدست، عایل، فقیر، مفلس، نیازمند ۳. زاهد، عزلتگزین، گوشهنشین، معتکف ۴. خاکی ≠ توانگر
درویشیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیچیزی، بینوایی، تنگدستی، تهیدستی، فقر، گدایی ۲. بینیازی، تصوف، صوفیگری، قلندری ≠ توانگری
خاکیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بری، زمینی ۲. افتاده، خاضع، خاک نهاد، خاکسار، درویش، متواضع ۳. به رنگ خاک، خاکیرنگ ۴. خاکآلود، خاکآلوده ۵. خاکزاد ۶. خاکزی ≠ آبی ۷. خاکین ۸. آسفالتنشده (جاده
خاکنهادفرهنگ مترادف و متضادافتاده، خاکی، متواضع، خاشع، درویش، خاکسار، فروتن ≠ مغرور، متکبر، پرفیسوافاده
خاکسار، خاکسارفرهنگ مترادف و متضاد۱. افتاده، خاشع، خاکی، درویش، فروتن، متواضع ≠ مغرور ۲. بیقدر، پست، خوار، ذلیل ۳. خاکسان، خاکنهاد ۴. خاکنشین، خاکسترنشین ۵. فانی