تن در دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. راضیشدن، رضایت دادن ۲. تسلیم شدن ۳. پذیرفتن، قبول کردن ≠ رد کردن، نپذیرفتن
تلمذفرهنگ مترادف و متضاد۱. دانشجویی، شاگردی، طلبگی، علمآموزی ≠ استادی، معلمی ۲. شاگردشدن، شاگردی کردن ۳. تحصیل کردن، درسخواندن ≠ درس دادن
تعلیمفرهنگ مترادف و متضاد۱. آموزش، پرورش، تربیت ≠ تعلم ۲. درس ۳. مدرسی ۴. یاد ۵. بارآوردن، پروراندن، پروردن، پرورش دادن، تربیت کردن
تحمل کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. برتافتن، تاب آوردن، طاقت آوردن ۲. بردباری کردن، شکیبا بودن ۳. تن در دادن، کشیدن، متحمل شدن، خم به ابرو نیاوردن ۴. تسامحنشان دادن، تساهل کردن