18 مدخل
پیمانهکش، میخواره، میخوار، میگسار
اخوی، برادر، دادر، کاکا ≠ باجی، خواهر
دردآشام، دردنوش، دردیکش، شرابخواره، میآشام، میگسار
درکشدن، فهمیدن، حالی شدن، تفهیم شدن
بادهخوار، بادهگسار، دردیکش، شرابخوار، شرابخور، عرقخور، میپرست، میخوار
آشامیدن، خوردن، درکشیدن، گساردن، نوش کردن
بیتعصب، بیحمیت، بیدرد، بیغیرت ≠ باحمیت، دردآشنا