معنی داشتی | واژه یاب

جست‌وجوی مشابه

۱. پرخاش، جور، خشونت، ستم، عنف ۲. تشدد، شدت، صلابت ۳. زمختی، ضخامت، کلفتی ۴. ناهمواری ≠ نرمی، همواری

درخواستداشتن، خواهش کردن

۱. محقبودن، سزاوار بودن، مستحق بودن ۲. درخوربودن، شایسته بودن ۳. راست گفتن، درستگفتن ۴. منطقی برخورد کردن

۱. بستانکاربودن ≠ بدهکار بودن ۲. توقع بیمورد داشتن

مصاحبت کردن، همنشینی کردن، همدم بودن، مراوده داشتن

درشتی کردن، عتاب کردن، کردن، پرخاش کردن ≠ نواختن، ملایمتبه خرج دادن

درشتی، زفتی، ستبری ≠ لطافت، نرمی

درشتی، ستبرا، ستبری، ضخامت، قطر، گندگی ≠ باریکی

درشتی، زبری، کجی، نادرستی، ناصافی ≠ همواری

۱. بستانکاربودن ≠ بدهکار بودن ۲. توقع بیمورد داشتن