باردارفرهنگ مترادف و متضاد۱. آبستن، حامله ۲. باثمر، ثمردار، مثمر، میوهدار ۳. آمیخته، غشدار، مغشوش، ممزوج، نبهره ۴. بارهدار
سوگنشینفرهنگ مترادف و متضادپرسهدار، داغدار، مصیبتدیده، ماتمزده، سوگوار، پرسهنشین، سیاهپوش، عزادار ≠ سوری