خیرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. پررو، سرکش، گستاخ، لجوج ۲. پریشانخاطر، حیران، سرگشته، شگفتزده، مبهوت، متحیر، متعجب ۳. ترسان، متوحش ۴. ابله، احمق، نادان ≠ دانا ۵. باطل، بیهوده، عبث، هرز ۶. ت
خیلفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارتش، جند، سپاه، عسکر، فوج، قشون، گند، لشکر ۲. گروه ۳. پیرو، مرید، هواخواه ۴. ایل، طایفه، عشیره، قبیله، دودمان ۵. سواران، سوارکاران ۶. گروه اسبان
خیمه زدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اردو زدن، خیمه برپا کردن ۲. استقرار یافتن، جا گرفتن، فرود آمدن، مستقر شدن، مقیم شدن، منزل کردن ۳. خیمه کشیدن