خیرگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. خیرهسری، ستیهندگی، سرکشی، لجاجت ۲. حیرت، سرگردانی، سرگشتگی ۳. بیهودگی، هرزگی ۴. تاریکی، ظلمت
خبرگیفرهنگ مترادف و متضاداستادی، اهلیت، بصیرت، تجربه، تسلط، حذاقت، زبردستی، کارشناسی، مهارت ≠ ناآزمودگی
خیرهسریفرهنگ مترادف و متضاد۱. خودرایی، خیرگی، سبکسری، سرکشی، لجاجت ۲. بیپروایی، گستاخی ۳. بله، حماقت، نادانی ۴. تمرد، خودسری
بهتفرهنگ مترادف و متضاد۱. تحیر، تعجب، حیرت، خیرگی، خیره، شگفتی، گیجی ۲. ماتزده ۳. حیرت کردن، خیره شدن، شگفت زده شدن، متحیر ماندن
تجاسرفرهنگ مترادف و متضاد۱. تجبر، تجری، تمرد، جسارت، خیرگی، طغیان، گردنکشی، گستاخی، یاغیگری ۲. دلیری کردن، گستاخی کردن