خیانتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بدعهدی ۲. بیوفایی، پیمانشکنی، عهدشکنی، غدر ۳. بیعصمتی، بیعفتی، زناکاری ۴. دزدی ۵. دغلی، نادرستی، ناراستی
خانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خانه، سرا، منزل ۲. کاروانسرا ۳. مرحله، منزلگاه ۴. امیر، میر، فئودال، رئیس، رئیس ایل، بزرگزاده، ایلبیگ ۵. لقبیاحترام آمیز، رئیس ایل ۶. کندو ۷. شیارهای درون لو
خانمفرهنگ مترادف و متضاد۱. بانو، بیبی، بیگم، خاتون، سیده، کدبانو، مادام، مخدره ۲. زن، زوجه، همسر ۳. روسپی، هرجایی
بیتوته کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. شبزندهداری کردن، شب نخفتن ≠ خفتن ۲. شب دور از خانه به سر بردن ۳. بیدار ماندن
بندگی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرستش کردن، عبادت کردن ۲. اطاعت کردن، انقیاد ورزیدن ۳. خدمت کردن، خدمتگزاری کردن ≠ خیانت کردن ۴. نوکری کردن ≠ آقایی کردن ۵. نوکر بودن ≠ ارباب بودن
خدمت کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بندگی کردن، چاکری کردن ۲. انجام وظیفه کردن، کار کردن ≠ خیانت کردن ۳. خدمتگزاربودن ۴. تعظیم کردن، کرنش کردن ۵. سربازی کردن ۶. مراقبت کردن، پرستاری کردن، تیمار
سکنا گزیدنفرهنگ مترادف و متضادمنزل کردن، اقامت کردن، مقیم شدن، جای گرفتن، متوطن شدن، ماوا گزیدن، خانه کردن، سکونت کردن، سکونت گزیدن ≠ کوچیدن
خانه گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقامت کردن، جا کردن، منزل کردن، مقیم شدن، اقامتگزیدن ۲. اجاره کردن، خریدن (خانه) ۳. لانه ساختن، آشیانه درست کردن