خرفتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیر، سالخورده، کهنسال ≠ خردسال، برنا، جوان ۲. پخمه، حواسپرت، خرف، بیهوشوحواس، کمحواس، کندذهن، کمهوش، کودن، منگ، ابله
خرففرهنگ مترادف و متضاد۱. پیر، کهنسال ≠ برنا، جوان ۲. بیهوش، حواسپرت، خرفت، کمهوش ≠ هوشمند، باهوش ۳. خنگ، کودن، گول، کندذهن، ابله
خفتفرهنگ مترادف و متضاداستخفاف، افت، انفعال، سرافکندگی، تحقیر، خوارداشت، ذلت، خجالت، خواری، سبکی، سرشکستگی، بیاعتباری، شرمساری، طیره ≠ ثقل
خرففرهنگ مترادف و متضاد۱. پیر، کهنسال ≠ برنا، جوان ۲. بیهوش، حواسپرت، خرفت، کمهوش ≠ هوشمند، باهوش ۳. خنگ، کودن، گول، کندذهن، ابله
کودنفرهنگ مترادف و متضادابله، احمق، بلید، بیشعور، بیعقل، بیوقوف، پخمه، خر، خرفت، دنگل، سادهلوح، کانا، کمهوش، کندذهن، نادان، ناقصالعقل ≠ هوشمند
منگفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحواس، بیهوش، پخمه، پریشان، حواسپرت، خرفت، کمهوش، سرگشته، گیج ۲. قمار ۳. خمیازه، دهندره