خردفرهنگ مترادف و متضاد۱. حقیر، صغیر، کوچک ≠ کبیر، بالغ، بزرگ ۲. اندک، کم، ناجیز ۳. شکسته، له ≠ سالم، نشکسته ۴. ریز، ریزه ≠ بزرگ، حجیم، عظیم
خردفرهنگ مترادف و متضاددرک، آگاهی، ادراک، بینش، دانایی، حکمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقیبت، هوش ≠ جهالت، سفاهت
شکستنفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقاله، خردشدن، خرد کردن، ریزریز کردن، گسستن ۲. تکسیر، کسر ۳. درهمشکستن، مغلوب کردن، منهزم ساختن
شکستفرهنگ مترادف و متضاد۱. حرمان، ناکامی ۲. انحطاط، انخفاض، انهزام، مغلوبی، هزیمت ۳. انکسار، خردشدن، شکستگی ≠ پیروزی