خوشطبعفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوشقریحه، خوشذوق، شیرینزبان، ظریف، ظریفطبع، نکتهسنج ≠ بدقریحه، کجطبع ۲. بذلهگو، مزاح، شوخ، شوخطبع، لطیفهپرداز، لطیفهگو
خاکفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقلیم، خطه، زمین، ارض، سرزمین، قلمرو ۲. تراب، تربت، ثری، طین، غبرا، گل ≠ آب، ماء ۳. غبار، گرد ۴. کشور، بلد، دیار، مملکت ۵. خاکجا، قبر، گور، مزار، مشهد، مقبره
خلقفرهنگ مترادف و متضاداخلاق، اوقات، خاصه، خصلت، خو، داب، سجیه، شیمه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عریکه، مزاج، مشرب، منش
طبیعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفرینش، اصل، حالت، خاصه، خلق، خلقت، خمیره، خوی، ذات، سرشت، طبع، عادت، غریزه، فطرت، مزاج، منش، نهاد ۲. جهان، عالم، دنیا ۳. روزگار، دهر
طابعفرهنگ مترادف و متضاد۱. چاپچی، چاپکننده، طبعکننده ۲. مهرزن ۳. خاتم، مهر، انگشتری ۴. سرشت، سجیه، خو