15 مدخل
حجام، حجامتگر، رگزن، فساد
۱. دم ۲. خوناب، خونابه
کشتن، کشتار کردن، خونریزی کردن
قربانی کردن، کشتن، ذبح کردن
خون گریه کردن، زاریدن
خونگیری، رگزنی، فصد
حجامت، خونگیری، رگزنی
۱. حجامتچی، خونگیر، رگزن، فصاد، حجامتگر ۲. سرتراش، سلمانی
۱. خون، دم ۲. کینه ۳. انتقام، خونخواهی، کینخواهی، کینهکشی