نیکفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوب، نکو، نیکو، هژیر ۲. خوش، مطبوع ۳. پسندیده، ستوده، مستحسن ۴. زیبا، ظریف ۵. تمام، کامل ۶. بسیار، خیلی، زیاد، سخت ≠ بد، ناپسند
بشفرهنگ مترادف و متضاد۱. دیم ۲. بسیم، تازهرو، خوشبرخورد ۳. خوش ۴. خوشمره، لذیذ ۵. بست، بند ۶. یال، کاکل
ناخوشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بداحوال، بستری، بیمار، دردمند، کسل، مریض، ناسالم ۲. زشت ۳. تلخ، منغص، ناگوار ۴. دلگیر، غمگین، گرفته، ملول، ناشاد ۵. مکروه ۶. ناپسند، نامطبوع ≠ خوش
مهار کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. مطیع کردن، منقاد ساختن ۲. کنترل کردن، رام ساختن، زیر یوغ خود درآوردن، تحت سلطه خوددرآوردن، در اختیار گرفتن ۳. گرفتار ساختن، بازداشت کردن ۴. بستن ۵. زدن، نصب