خانیفرهنگ مترادف و متضاد۱. امارت، امیری، پادشاهی ۲. مربوط ومنسوب به خان ۳. چشمه، قنات ۴. برکه، حوض ۵. تالاب، باتلاق، مرداب ۶. زرخالص، طلایناب، زر ناب
خوبیفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، بخشش، بر ۲. خوشی ۳. خیر، صلاح ۴. لطافت، مرغوبیت ۵. نیکویی، نیکی ≠ بدی ۶. حسن، جمال، زیبایی، قشنگی ≠ زشتی ۷. لطف، عنایت
خودیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنا، خویش ≠ اجنبی، بیگانه، غریب، غیر، ناآشنا ۲. انانیت، انیت ۳. آشنایی ۴. خودمانی، صمیمی
خوشیفرهنگ مترادف و متضاداستراحت، بهجت، خوبی، خوشگذرانی، سرور، سعادت، سلوت، شادخواری، طرب، عشرت، عیش، غنج، کامرانی، کیف، لهو، لهوولعب، مسرت، ملاهی ≠ ناخوشی
خوبیفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، بخشش، بر ۲. خوشی ۳. خیر، صلاح ۴. لطافت، مرغوبیت ۵. نیکویی، نیکی ≠ بدی ۶. حسن، جمال، زیبایی، قشنگی ≠ زشتی ۷. لطف، عنایت
خوشیفرهنگ مترادف و متضاداستراحت، بهجت، خوبی، خوشگذرانی، سرور، سعادت، سلوت، شادخواری، طرب، عشرت، عیش، غنج، کامرانی، کیف، لهو، لهوولعب، مسرت، ملاهی ≠ ناخوشی