خندیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنده زدن، خنده کردن، ضحک، قهقهه زدن ≠ گریستن ۲. ابتسام، تبسم کردن، لبخند زدن ۳. شکفتن، شکوفا شدن، وا شدن، باز شدن ≠ پژمردن، خشکیدن ۴. سبزشدن ≠ خشک شدن ۵. درخ
زدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. خورده، ضربتدیده، مصدوم، مضروب ۲. بیرغبت، بیمیل، دلزده، متنفر، منزجر، وازده ۳. بیدخورده ۴. بریده