خوابفرهنگ مترادف و متضاد۱. احلام، چرت، خفتن، رویا، قیلوله، نوم، هجوع ≠ بیداری ۲. پرز ۳. غفلت ≠ هشیاری ۴. بیخبر، غافل
خواباندنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خواب کردن ۲. خوابانیدن ≠ بیدار کردن ۳. از کار انداختن، تعطیل کردن، راکد کردن ۴. باز داشتن، واداشتن ۵. آرام کردن، فرو نشاندن ۶. از کارانداختن، راکد کردن ۷. بس
متروکفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیرونق ۲. رها، واگذاشته، ول ۳. متروکه، ویران، خالی از سکنه ≠ آباد، مسکون ۴. خراب، خرابه ≠ آباد ۵. کهنه ۶. مردود، مطرود ۷. مهجور ≠ معمول