خوشبو، خوشبوفرهنگ مترادف و متضادبویا، دماغپرور، شمیم، طیب، عنبرشمیم، شمیمناک، عاطر، عطرآگین، عطرآلود، عطرآمیز، معطر ≠ بدبو
خوشخو، خوشخوفرهنگ مترادف و متضادبشاش، پسندیدهخو، خوشخصال، خلیق، خوشاخلاق، خوشخلق، خوشرو، خوشمنش، مردمدار، مهربان، نرمخو، نیکخلق، نیکخو ≠ بداخلاق، بدخو
خوشرو، خوشروفرهنگ مترادف و متضاد۱. بسیم، بشاش، تازهرو، خندان، خندهرو، گشادهرو، متبسم ۲. جمیل، خوشصورت، خوشگل، زیبا، قشنگ ≠ بدرو، گرفته، بدخو، ناخوشرو
طیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوشبو، معطر، عطرآگین ۲. شمیم، بویخوش ۳. خوشی، لذت ۴. میل ۵. پاک، پاکیزه ۶. حلال، روا ≠ ناروا ۷. خوبی، نکویی ۸. پاکی، پاکیزگی