خبرگیفرهنگ مترادف و متضاداستادی، اهلیت، بصیرت، تجربه، تسلط، حذاقت، زبردستی، کارشناسی، مهارت ≠ ناآزمودگی
ماکولفرهنگ مترادف و متضاد۱. خوراکی ۲. خوردنی، قابل خوردن ≠ مشروب، اشربه، نوشیدنی، آشامیدنی، قابل نوشیدن
خوراکفرهنگ مترادف و متضادآذوقه، جیره، خواربار، خوردنی، شیلان، طعام، طعمه، غذا، قوت، مائده، نان ≠ پوشاک