خودرایفرهنگ مترادف و متضادبیادب، خودخواه، خودسر، خودکامه، خیرهسر، دیکتاتور، کلهشق، لجباز، لجوج، مستبد، یکدنده ≠ دموکرات، دموکراتمنش
خودروفرهنگ مترادف و متضاد۱. هرز، نکاشته ۲. پرورشنیافته، نافرهیخته، تربیت نشده، تربیتنیافته ۳. علف هرز، گیاه وحشی، هرزهگیاه ۴. هرزه ۵. تعلیم نیافته، نامودب
خودکشی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. انتحار کردن، خود را کشتن، خودسوزی کردن ≠ قتل نفس کردن ۲. نسلکشی کردن