خودیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنا، خویش ≠ اجنبی، بیگانه، غریب، غیر، ناآشنا ۲. انانیت، انیت ۳. آشنایی ۴. خودمانی، صمیمی
آشنافرهنگ مترادف و متضاد۱. انیس، خودی، خویش، دوست، شناخت، مالوف، مانوس، مونس، یار ۲. شناسا، شناسنده، عارف ۳. اخت، خودمانی ۴. آگاه، بلد، مسبوق، وارد ≠ بیگانه ۵. بیگانه، جاهل ۶. بیگانه،
خویشفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشنا، خودی، خویشاوند، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، وابسته ۲. خود، نفس ≠ غریبه، ناآشنا
تعاونفرهنگ مترادف و متضاد۱. تعاضد، خودیاری، دستگیری، همدستی، همیاری، یاری ۲. خودیاری کردن، همیاری کردن