خواجگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. آقایی، بزرگی، ریاست، سروری، سیادت ۲. دولتمندی ۳. اخته، مقطوعالنسل ≠ بندگی
خواریفرهنگ مترادف و متضادپستی، تحقیر، حقارت، خضوع، خزیه، خزی، خفت، دونی، ذلت، زبونی، ضرع، فرومایگی، فلاکت، مذلت، مهانت، هوان ≠ عز
آوارگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیخانمانی، خانهبهدوشی، دربهدری ۲. آواری، پریشانی، سرگردانی ۳. تبعید، تبعیدی
خارجیفرهنگ مترادف و متضاد۱. برونی، بیرونی، ظاهری ≠ داخلی، درونی ۲. اجنبی، بیگانه، غریب، غریبه ≠ آشنا، خودی، هموطن ۳. برونمرزی ۴. پیرو فرقه خوارج
خذلانفرهنگ مترادف و متضاد۱. خواری، مذلت، پستی ۲. درماندگی، ضعف، سستی ۳. یاری نرساندن، مدد ن کردن ۴. پست نگاه داشتن، خوار داشتن