32 مدخل
خلنگزار، خارستان، خاربیشه، خارستان ≠ گلزار، لالهزار
آذوقه، ارزاق، توشه، خوراک، خوراکی، طعام، قوت، ماکول
بقال، سقطفروش، سوپرمارکتی
اهانت، تحقیر، توهین ≠ بزرگداشت، تعظیم
خواربار فروش، سقطفروش
خواربار، حبوبات
خوابزا، منوم ≠ خوابزدا
۱. خواربارفروشی، سقطفروشی ۲. مغازه، دکان
خلنگزار، خارزار، خارستان