خندیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خنده زدن، خنده کردن، ضحک، قهقهه زدن ≠ گریستن ۲. ابتسام، تبسم کردن، لبخند زدن ۳. شکفتن، شکوفا شدن، وا شدن، باز شدن ≠ پژمردن، خشکیدن ۴. سبزشدن ≠ خشک شدن ۵. درخ
بندگیفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرستش، عبودیت ۲. خدمت، خدمتکاری، خدمتگزاری، غلامی، نوکری ۳. اسارت، بردگی ۴. اطاعت، انقیاد ≠ ربوبیت ۵. آقایی ۶. آزادی، حریت
بندگی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرستش کردن، عبادت کردن ۲. اطاعت کردن، انقیاد ورزیدن ۳. خدمت کردن، خدمتگزاری کردن ≠ خیانت کردن ۴. نوکری کردن ≠ آقایی کردن ۵. نوکر بودن ≠ ارباب بودن