خرده گرفتنفرهنگ مترادف و متضاد۱. عیبجویی کردن، نکتهگیری کردن ۲. ایرادگرفتن، انتقاد کردن ۳. خردهبینی گرفتن
خردهبینفرهنگ مترادف و متضاد۱. باریکبین، دقیق، خردهپژوه، موشکاف، تیزبین، کنجکاو ۲. ایرادگیر، خردهگیر، معترض، عیبجو، نکتهسنج، نکتهگیر، نکتهبین، نکتهدان ۳. کوتهبین، کوتهنظر ≠ کلاننگر