معنی خنثر | واژه یاب

جست‌وجوی هم‌آوا

انگشت، انگشت کوچک، انگشتکهین، کلیک، کهینانگشت ≠ بنصر

۱. عقیم شدن ۲. بیاثر شدن، ناکارآ شدن ≠ کارآ شدن

۱. عقیم کردن، بلااثر کردن، بلااثر گذاشتن ۲. سترون کردن

۱. بیاثر، بیخاصیت، غیرفعال ۲. دوجنسی، نهمردونهزن، بیجنس ۳. خواجه

۱. عقیمسازی، بلااثرسازی ۲. سترونسازی

آهنخشک، تیغ، چاقو، شمشیر، دشنه، قمه، کارد، نیزه، سرنیزه

خنجر، روهنی، شابرقان، کارد ≠ نرمآهن

خنجر، شمشیر، کارد

خنجر، دشنه، رمح، زوبین، شمشیر

تیغ، خنجر، دشنه، سنان، شفره، شمشیر، کارد، سکین

چاقو، خنجر، شمشیر، کارد، نیزه