خمیرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ذات، سرشت، طبیعت، طینت، نهاد ۲. جوهر، جوهره ۳. مایه ۴. اساس، رکن ۵. ترکیب
خم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دولا شدن ۲. خمیده شدن، انحنا یافتن، خمیدن ۳. خماندن، کج کردن، خمیده کردن