خمیرهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ذات، سرشت، طبیعت، طینت، نهاد ۲. جوهر، جوهره ۳. مایه ۴. اساس، رکن ۵. ترکیب
خم شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. دولا شدن ۲. خمیده شدن، انحنا یافتن، خمیدن ۳. خماندن، کج کردن، خمیده کردن
مزاجفرهنگ مترادف و متضاد۱. آمیزش، اختلاط ۲. آمیختن، آمیخته شدن ۳. خلق، سرشت، طبع، طبیعت، نهاد ۴. وضعیت سلامتی ۵. طینت، سرشت، خمیره، طبع ۶. وضعیت، حالت ۷. روال، شیوه ۸. خلقوخو، رفتار