خلالفرهنگ مترادف و متضاد۱. اثنا، جریان، حین، ضمن، طی، میان، هنگام ۲. تباهیها، فسادها ۳. خصایل، خصلتها، خویها، منشها ۴. تکهچوب نازک ۵. بریده پوست نارنج و نارنگی، دندان پاککن
خللفرهنگ مترادف و متضاد۱. رخنه، شکاف، خله، منفذ ۲. نقص، نقصان، کاستی ۳. آشفتگی، اختلال، تباهی، عیب، فساد، وهن ۴. آسیب، گزند ۵. تفرق، فاصله
حبیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. خلیل، دوستدار، دوست، رفیق، محب ۲. محبوب، معشوق، یار ≠ دلازار، رقیب ۳. ولی ≠ عدو، دشمن
دوستفرهنگ مترادف و متضادآشنا، حبیب، خلیل، دمساز، دوستدار، رفیق، صحابه، صدوق، صدیق، محب، محبوب، محبوبه، مصاحب، معاشر، معشوق، ولی، همراه، همنشین، یار ≠ دشمن، عدو
رفیقفرهنگ مترادف و متضاد۱. انیس، حبیب، خلیل، دمخور، دوست، دوستدار، مصاحب، همدم، همراه، همنشین، همنفس، ۲. یار، فاسق ≠ دشمن
یارفرهنگ مترادف و متضاد۱. جانانه، جانان، دلبر، دلداده، دلدار، محبوبه، محبوب، معشوق، نگار، ول ۲. حبیب، خلیل، دوست، رفیق، صدیق، محب ۳. صحابه، مصاحب، معاشر، همدم، همراه، همصحبت، همنشین ۴