خلجانفرهنگ مترادف و متضاد۱. تپش، لرزش ۲. اضطراب، دلهره، نگرانی، بیم ۳. آرزو، رغبت، خارخار، خواهش، میل ۴. محبت، عشق، مودت ۵. پریدن چشم ۶. به خاطر درآمدن، به خاطررسیدن، به ذهن خطور کردن
خنجفرهنگ مترادف و متضاد۱. غنج ۲. عشوه، غمزه، کرشمه، ناز ۳. سرور، شادی، طرب، عیش ۴. بهره، سود، فایده، نفع ۵. خوش، دلپذیر، نیکو