خلقفرهنگ مترادف و متضاداخلاق، اوقات، خاصه، خصلت، خو، داب، سجیه، شیمه، طبع، طبیعت، طینت، عادت، عریکه، مزاج، مشرب، منش
خلقفرهنگ مترادف و متضاد۱. آفریدن، آفریده، آفرینش، ابداع، احداث، انشاد، ایجاد، تناسل، تولید، خلقت، کون، مخلوق ۲. توده، عامه، عوام ۳. امت، قوم، مردم، ملت ۴. مخلوق ۵. غیرسید ≠ سید ۶. آدم
برباد دادنفرهنگ مترادف و متضاد۱. به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن ۲. خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ≠ آباد ساختن، معمور کردن ۳. نابود کردن، نیست