خلاعتفرهنگ مترادف و متضاد۱. پریشانی، نابسامانی، نافرمانی ۲. خودرایی، خودسری، خودکامی، خویشتنکامی ۳. نافرمانی ۴. افسارگسیختگی
خلوت گزیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خلوتنشینی کردن، منزوی شدن، معتکف شدن ۲. دوری گزیدن، تنهایی اختیار کردن
خلعفرهنگ مترادف و متضاد۱. اخراج، انفصال، برکناری، عزل ≠ نصب ۲. معزول، برکنار، مخلوع ≠ منصوب، برگماری ۳. در آوردن، ریشهکن کردن، کندن
تشریففرهنگ مترادف و متضاد۱. خلعت، مژدگانی ۲. حضور ۳. بزرگداشت ≠ خوارداشت، تحقیر ۴. شرف دادن، شریف گردانیدن
انعامفرهنگ مترادف و متضاد۱. احسان، بخشش، پاداش، جایزه، خلعت، دهش، صله، عطا، عطیه، هبه، هدیه ۲. شاگردانگی ۳. شتل، شتلی
هدیهفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارمغان، انعام، پیشکش، تحفه، تعارف، خلعت، رهاورد، سوغات، نثار، هبه ۲. شیربها