خطفرهنگ مترادف و متضاد۱. الفبا، حروف، نویسه ۲. دستخط ۳. خوشنویسی ۴. کتابت ۵. سطر ۶. رقیمه، عریضه، مراسله، مرقومه، مکتوب، نامه، نوشته ۷. ردیف، صف ۸. حکم، فرمان، منشور ۹. دستنبشته، دست
خط کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلم گرفتن، خط خوردن، خط زدن ۲. حذف کردن، محو کردن، برطرف کردن ۳. گذشتن، صرفنظر کردن ۴. رسم کردن (خط)
حذف کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خط زدن، پاک کردن، از قلم انداختن، قلم گرفتن ۲. کنارگذاشتن، کنار زدن ۳. ساقط کردن، انداختن
حذف شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. از قلمافتادن ۲. خط خوردن ۳. از دور خارج شدن، کنار گذاشته شدن ۴. لغو شدن، باطل شدن
خط کشیدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. قلم گرفتن، خط خوردن، خط زدن ۲. حذف کردن، محو کردن، برطرف کردن ۳. گذشتن، صرفنظر کردن ۴. رسم کردن (خط)