خطاب کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. صدازدن، مخاطب قرار دادن، نامیدن ۲. سرزنش کردن، عتاب کردن، مورد عتاب قرار دادن
متکلمفرهنگ مترادف و متضاد۱. خطیب، سخنگو، گوینده، ناطق ۲. عالم کلام، کلامی ≠ مستمع، شنونده ۳. فیلسوف، فسلفهدان
ناطقفرهنگ مترادف و متضاد۱. خطیب، سخنران، سخنگو، سخنور، نطاق ۲. گویا، متکلم ۳. جاندار، ذیروح ۴. مدرک ۵. آشکار، بین ≠ صامت